نشسته، می ایستد، راه می رود
چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۷ ب.ظ
در اطراف خانه ی من
آن کس که به دیوار فکر می کند
آزاد است
آن کس که به پنجره
غمگین
و آن کس که به جستجوی آزادی است
میان چهار دیوار نشسته
می ایستد
چند قدم راه می رود
نشسته
می ایستد
چند قدم راه می رود
نشسته
می ایستد
چند قدم راه می رود
نشسته
می ایستد
چند قدم راه می رود
نشسته
می ایستد
چند قدم راه می رود
نشسته
می ایستد
چند قدم راه ...
حتی تو هم خسته شدی از این شعر!
حالا
چه برسد به او
که
نشسته
می ایستد...
نه!
افتاد
گروس عبدالملکیان
۹۴/۰۵/۰۷