شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

۶ مطلب با موضوع «نزار قبانی» ثبت شده است

تو را زن می‌خواهم، آن‌گونه که هستی


تو را چون زنانی می‌خواهم
در تابلوی‌های جاودانه
چون دوشیزگان نقش شده بر سقف کلیساها
که تن در مهتاب می‌شویند

تو را زنانه می‌خواهم

تا درختان سبز شوند،

ابرهای پر باران به هم آیند،

باران فرو ریزد ...

تو را زنانه می‌خواهم
زیرا تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه‌ی گندم،
شیشه‌ی عطر،
حتی پاریس زنانه است
و بیروت – با تمامی زخم‌هایش – زنانه است

تو را سوگند به آنان که می‌خواهند شعر بسرایند … زن باش
تو را سوگند به آنان که می‌خواهند خدا را بشناسند … زن باش


نزار قربانی

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۴۶

محبوبه ی من ... اگر روزی درباره ی من پرسیدند

زیاد فکر نکن

فقط گلویت را پر از باد کن و به آنها بگو:

دوستم دارد

دوستم دارد

دوستم دارد

*

دلبندم ... اگر پرسیدند:

چرا موهایت را کوتاه کرده ای

و چگونه توانستی شیشه ی عطری را بشکنی

که ماه ها نگهداری اش کرده بودی

و مانند تابستان سایه ساری خنک

و بویی خوش

در شهر ما می پراکند

به آنها بگو : موهایم را کوتاه کرده ام

زیرا آنکه دوستش دارم اینگونه می پسندد

شاهبانوی من... اگر با هم به رقص برخواستیم

و فضای پیرامون مان

سرشار از درخشش و نور شد

آنگاه همه گان تو را پروانه ای پنداشتند

که میخواهد پرواز کند

همچنان آرام برقص

بگذار بازوانم مانند تختخوابی تو را به میان بکشد

آنگاه با غرور به آنها بگو:

دوستم دارد

دوستم دارد

دوستم دارد

*

محبوب من

وقتی برایت خبر آوردند

که من هیچ قصر و غلامی ندارم

و دارای گردن آویز الماسی نیستم

که با آن گردن کوچکت را بپوشانم

با غرور به آنها بگو:

مرا کافی است که

دوستم دارد

دوستم دارد

*

محبوب من... آه ای محبوب من

عشقم به چشمانت خیلی بزرگ شده است

و بزرگ خواهد ماند



نزار قبانی

۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۳۰

یک مرد برای عاشق شدن 

به یک لحظه نیاز دارد 

برای فراموش کردن 

به یک عمر!


نزار قبانی

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۲

باید کسی را پیدا کنم

دوستم داشته باشد

آنقدر

که یکی از این شبهای لعنتی

آغوشش را برای من و یک دنیا خستگی بگشاید

هیچ نگوید...

هیچ نپرسد...


نزار قبانی  

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۶

تمام ِ دنیایم 

در آغوشت خلاصه شده است ... ! 

کودکانه 

پناه می‌برم ... 

به خلاصه‌ی دنیا ! 


نزار قبانی 

۰ نظر ۲۹ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۰

من چیزى

از عشق مان

به کسى نگفته ام !

آنها تو را هنگامى که

در اشک هاى چشمم

تن مى شسته اى دیده اند ...


نزار قبانی

۰ نظر ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۱