شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهراد میدری» ثبت شده است

من ناز نمیکشم دلت خواست برو،

کج کج نکنم نگاه و" یکراست" برو...


هرجور که مایلی بزن قید مرا،

هرچند دلم یکه و تنهاست، برو...


دیگر نکشم منت" مهتابت" را،

"تاریکی" از این به بعد زیباست... برو


یک لحظه نگاه هم نکن، پشت سرت 

در، روی تو و خاطره ها باز ست برو...


از اول کار، اشتباه از من بود ؛

آری همه" از ماست که بر ماست" برو...


بی معرفتی ولی ندارم گله ای؛ 

این رسم همیشه های دنیاست، برو...


شهراد میدری

(با تغییر) 

۱ نظر ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۰
بغل کن بالشـت را بعد از این او برنمیـگردد
بهار ِ مملو از گلهــــای ِ شب بو برنمیـگردد

خودت دستی بکش روی ِ سرت خود را نوازش کن
سرانگشتی که میزد شانه بر مو برنمیـگردد

دلت پر میکشد میدانم اما چاره تنهـایی ست
به این دریــاچه دیگر تا ابد قو برنمیـــگردد

ببندی یا نبندی سبزه هـا را بعد از این روبان
نگاه ِ گوشه ی ِ قابش به این سو برنمیـگردد

هوا غمگین، نفس خسته، در و دیوار لب بسته
سکوت ِ خانه سنگین و هیـاهو برنمیــگردد

گذشت آن خاطرات و آن حیاط و شمعدانی ها
هوای ِ عصر و تخت و چـای ِ لیمو برنمیـگردد


شهراد میدری
۰ نظر ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۸