شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لیلا کردبچه» ثبت شده است

ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮ از ﮔﻮش ﻫﺎﯾﺶ

ﻣﺪال ﻫﺎی ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ اش ﺑﻮد

ژﻧﺮال ﭘﯿﺮی ﮐﻪ ﯾﺎدش ﻧﻤﯽ آﻣﺪ

ﺳﺎل ﻫﺎ ﺑﺮای ﮐﺪام ﺟﻨﺎح ﺟﻨﮕﯿﺪﻩ اﺳﺖ

دﯾﺮوز ﻋﺼﺮ، ﻣﺮگ از ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺻﺪاﯾﺶ ﮐﺮد

رﻓﺖ، ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ اﯾﺴﺘﺎد

و ﻣﺪال ﻫﺎ ﮐﻼﻩ از ﺳﺮ ﻣﺮگ ﺑﺮداﺷﺘﻨﺪ

ﻣﺮگ ﺧﻢ ﺷﺪ

دﺳﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮد را ﺑﻮﺳﯿﺪ

و ﺑﺎﻫﻢ از ﮐﺎدر ﺧﺎرج ﺷﺪﻧﺪ...


ﻟﯿﻼ ﮐﺮدﺑﭽﻪ

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۷

نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا

هنوز زنده‌ام 

و این روزها هربار حواسم را پرت کرده‌ام در خیابان

بوق اولین ماشین، عقب‌عقبم رانده است


نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا

این شب‌ها  هربار

ناامیدی مرا به پشت بامِ خانه رسانده است

با احتیاط پله‌ها را

یکی

یکی

یکی 

پایین آمده‌ام

با اینکه می‌دانستم در من

دیگر چیزی برای شکستن نمانده است


این شب‌ها روی پیشانی‌ام

جای روییدنِ شاخ می‌خارد و

پوستم این شب‌ها زبر و خشن شده است

و تو از شکوه کرگدن شدن چه می‌دانی؟


و بر این سیارهء خاکی موجوداتی هستند

که سرانجام فهمیده‌اند

بی‌عشق می‌شود زنده ماند

موجودات عجیبی

که بی‌آنکه کسی جایی نگرانشان باشد

با احتیاط از خیابان عبور می‌کنند

پله‌ها را دست‌به‌نرده پایین می‌آیند

و صبح‌ها در پارک می‌دوند

موجودات باشکوهی

که اگر خوب به سخت‌جانی چشم‌هایشان خیره شوی، می‌فهمی

هنوز نسل دایناسورها منقرض نشده است -


نمی‌خواهم نگرانت کنم

نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا 

امّا

نداشتنت را بلد شده‌ام

و مثل کودکی که سرانجام فهمیده است

تمام آنانچه در تاریکی‌ست

همان‌هاست که در روشنایی‌ست،

به خیانتِ دست‌های تو فکر می‌کنم

که تمام این سال‌ها

چراغ‌ها را

خاموش نگه داشته بودند


لیلاکردبچه

۱ نظر ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۹

گفتی می آیی

و یاد اخبار هواشناسی افتادم 

که لذت بارانهای بی هوا را میبرد

گفتی می آیی

و یاد تمام روزهایی افتادم که بیهوده چتر برداشته بودم


لیلا کردبچه

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۷:۳۳