شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

۵ مطلب با موضوع «فاضل نظری» ثبت شده است

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است


قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است


تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است


باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق -

آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است


فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست

دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است


هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست

اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است


کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من

« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است


فاضل نظری

۲ نظر ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۴۸

نمی داند دلِ تنها، میان جمع هم تنهاست

مرا افکنده در تُنگی که نام دیگرش دریاست !


تو از کی عاشقی؟! این پرسش آیینه بود از من

خودش از گریه ام فهمید مدت هاست، مدت هاست …


به جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشق !

اگر آه تو در آیینه پیدا نیست، عیب از ماست


جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار

اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست …


من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل

تحمل می کنم هر چند جانکاه است و جانفرساست


در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی

اگر جایی برای مرگ باشد… زندگی زیباست !


فاضل نظری 

۱ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۵

تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داری

تو سر فریب - آری! - تو سر فریب داری


لب بی وفای او کی به تو شهد می چشاند

چه توقعی است آخر که از این طبیب داری


شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی

چمدان ببند بی من سفری غریب داری


پس از این مگو خیانت به حکایت یهودا

که مسیح نیست آن کس که تو بر صلیب داری


چه شکایتی است از من که چرا به غم دچارم

تو که از سروده های دل من نصیب داری


فاضل نظری 

۰ نظر ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۱

ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ

این حسرت دریاست, تماشا به چه قیمت؟


فاضل نظری

۰ نظر ۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۳

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند

تا کاج جشنهای زمستانی‌ات کنند


پوشانده‌اند "صبح" تو را "ابرهای تار"

تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند


یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند


ای گل گمان مکن به شب جشن می‌روی

شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند


یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست

از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند


آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه‌ای است که قربانی‌ات کنند


فاضل نظری

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۰