اسلحه ات را غلاف کن
و پرچمت را
بر فراز دهلیزهای قلبم
فرو کن
تو
پیش از آغاز این جنگ
مرا
فتح کرده ای ...
کامران رسول زاده
۰ نظر
۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۲:۰۱
اسلحه ات را غلاف کن
و پرچمت را
بر فراز دهلیزهای قلبم
فرو کن
تو
پیش از آغاز این جنگ
مرا
فتح کرده ای ...
کامران رسول زاده
دستم را داغ می گذارم
که نبینمت دیگر ،
تو اما هرشب
داغم را تازه می کنی ...
کامران رسول زاده
دستم به تو نمی رسد،
حتی در شعرهایی
که با دست خودم می نویسم..
پس هم چنان
در ارتفاع دورترین استعارهها بمان!
مباد
که دست کسی به تو برسد...
کامران رسول زاده
چِشم چِشم
دو ابرو
شب سیاه و گیسو
گوش گوش
یه آغوش
کسی که شد فراموش
حالا بکش دو تا دست
رو زخمی که نشه بست
چوب چوب
یه گردن
حلقه ی دار
تو و من ...
کامران رسول زاده