کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
سیاوش کسرایی
۱ نظر
۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۱
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
سیاوش کسرایی
من مستم و میخانه پرستم
راهم منمایید
پایم بگشایید
وین جام جگرسوز مگیرید ز دستم!
می لاله و باغم
می شمع و چراغم
می همدم من، همنفسم، عطرِ دماغم
خوش رنگ، خوش آهنگ
لغزیده به جامم
از تلخی طعم وی، اندیشه مدارید
گواراست به کامم
در ساحل آتش
من غرق گناهم.
همراه شما نیستم ای مردم بُتگر!
من نامهسیاهم...
با آنکه در میکده را باز ببستند
با آنکه سبوی می ما را بشکستند
با آنکه گرفتند ز لب توبه و پیمانه ز دستم
با محتسب شهر بگویید که هشدار!
هشدار که من مست میِ هر شبه هستم
سیاوش کسرایی